افق فراروی «جبهه مقاومت» در منطقه

جبهه مقابل ایران با محوریت آمریکا سال‌هاست بیشترین فشار خود را برای از هم گسیختن و از میان برداشتن قدرت «جبهه مشاء مقاومت» وارد کرده است و تا به این هدف نرسد، هیچ امتیاز دیگری او را آرام نمی‌کند.

به گزارش نسیم خنداب به نقل ازمشرق، «سعدالله زارعی» طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

«جبهه مقاومت» برای همه اعضای آن، از جمله ایران یک «سرمایه» زایا و مانا و با تأثیرات کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت است. دقیقاً به همین دلیل جبهه مقابل ایران با محوریت آمریکا سال‌هاست بیشترین فشار خود را برای از هم گسیختن و از میان برداشتن قدرت «جبهه مشاء مقاومت» وارد کرده است و تا به این هدف نرسد، هیچ امتیاز دیگری او را آرام نمی‌کند و دقیقاً به همین دلیل آمریکایی‌ها در متن و ذیل هر سند دیگر و در توضیح هر موضوع مورد اختلاف دیگری که با ایران یا با عراق یا با حزب‌الله لبنان دارند، موضوع  «مقاومت منطقه‌ای» را مطرح می‌کنند و طرف مقابل را برای عقب نشاندن از آن تحت فشار قرار می‌دهند. با این وصف قدر و اهمیت جبهه مقاومت و نقش و موقعیت ایران در آن در داخل کشور به توجه بیشتر نیازمند می‌باشد.

درخصوص این موضوع نکات زیر اهمیت دارند: 

۱- تشکیل جبهه‌ای از کشورها، سازمان‌ها، جنبش‌ها با یک یا دو هدف توأمان صورت می‌گیرد. گاهی برای مقابله با تهدید و آسیب مشترک است و گاهی برای رسیدن به موقعیت بهتر و البته گاهی هم هر دو هدف را توأمان دنبال می‌نماید.

جنبش عدم تعهد در سال ۱۳۳۴ ش/ ۱۹۵۵م با هدف مقابله با سیطره نظامی ابرقدرت‌های آن زمان – آمریکا و شوروی- مطرح و در سال ۱۳۴۰ شکل گرفت. کما اینکه تشکیل «اتحادیه عرب» هم در سال ۱۳۲۴ با همین منطق انجام شد.

پیمان ناتو در سال ۱۳۲۸ با هدف رسیدن به موقعیت بهتر نظامی – امنیتی تأسیس شد. و پیمان ورشو هم با همین هدف‌گذاری در سال ۱۳۲۴ تأسیس گردید. جبهه مقاومت از نوع اقداماتی است که هر دو سوی
رفع تهدیدات و موانع و دستیابی به موقعیت برتر را مدنظر داشت. 

در عین حال بعضی ائتلاف‌ها و جبهه‌سازی‌ها با هدف تخصیصی امنیتی یا اقتصادی یا فرهنگی یا سیاسی یا حقوقی شکل می‌گیرند. به عنوان مثال پیمان شانگهای و پیمان ماستریخت یا پیمان پاسیفیک با هدف‌گذاری اقتصادی بنیان گذاشته شده‌اند.

شورای امنیت سازمان ملل – که در واقع یک جبهه است – با هدف‌گذاری امنیتی شکل گرفته و اتحادیه آفریقا دارای هدف‌گذاری سیاسی است و البته همه این ائتلاف‌ها یا جبهه‌ها به صورت حداقلی در موضوعات دیگر هم ورود می‌کنند. بعضی ائتلاف‌ها و جبهه‌سازی‌ها هدف عمومی و فراگیر دارند و در یک بعد محدود نمی‌باشند. که البته این بسیار به ندرت اتفاق می‌افتد. جبهه مقاومت در این ردیف قرار گرفته و لذا در نوع خود پدیده‌ای نادر محسوب می‌شود. 

۲- در مورد تشکیل جبهه مقاومت نمی‌توان روز خاصی را به عنوان «نقطه آغاز» در نظر گرفت. با این حال از یک‌سو هیچ‌کس نمی‌تواند در پیوستگی این جبهه با انقلاب اسلامی تردید کند و از سوی دیگر در این تردیدی وجود ندارد که انقلاب اسلامی از همان آغاز پیروزی و حتی پیش از آن تشکیل جبهه منسجمی از ملت‌ها را مد نظر قرارداده است.

اگر به بیانیه‌ها و بیانات حضرت امام خمینی – قدس سره-  و دیگر رهبران انقلاب اسلامی – نظیر امام خامنه‌ای، شهید مطهری  و شهید بهشتی ـ نظر بیندازیم، می‌بینیم که تفکر شکل دادن به جبهه جدیدی در دنیا مدنظر آنان قرار داشته است. خطاب‌هایی که حضرت امام خمینی – قدس سره – با عباراتی مثل «هان ‌ای مستضعفین بپاخیزید…» یا «اسلام سنگرهای کلیدی دنیا را فتح می‌کند» و «ما به دنبال راه سومی ـ در مقابل راه غرب و راه شرق ـ در دنیا هستیم» و«باید حزب مستضعفین را تشکیل دهیم» که فراوان هم بودند و در طول حیات نورانی امام استمرار داشتند، ناظر به همین معنا بودند.

در دوره حضرت امام، مفهومی به نام جبهه مقاومت شکل گرفت و فرهنگ آن تولید و وارد ادبیات جهانی هم شد. بعضی جریانات منحرف در ایران در این دوره با ادبیات یا اقدامات خاص تلاش کردند تا چهره‌ای انحرافی از مقاومت و جریان مقاومت نشان دهند که موفقیت چندانی نداشتند.

در واقع به نظر می‌آید آمریکایی‌ها برای آنکه تشکیل جبهه مقاومت را در نطفه خفه کنند، به این جریانات نزدیک شده و درصدد برآمدند از ظرفیت و نفوذ آنان برای متوقف کردن روند شکل‌گیری جبهه مقاومت استفاده کنند. و اما، در نقطه مقابل هیچ‌گاه لزوم تشکیل چنین جبهه‌ای از زبان و قلم حضرت امام خمینی نیفتاد. کما اینکه خط تشکیل جبهه مقاومت در بیانیه‌های پرشور حضرت امام(ره) در اسفند ۶۷ و فروردین ۶۸، بسیار پررنگ و حماسی بود.

بنابراین در زمان حیات مبارک و نورانی حضرت امام خمینی-س-  در «تولید ادبیات» که اهمیت ویژه‌ و بنیادی در ایجاد جبهه مقاومت داشت، گام‌های اساسی و محکمی برداشته شد.

۳- رهبر معظم انقلاب اسلامی، امام خامنه‌ای که در دوره ریاست‌جمهوری خود ارتباط ویژه‌ای با سازمان‌های انقلابی دینی منطقه نظیر حزب‌الله لبنان و بدر عراق داشتند، از اول رهبری‌شان درصدد برآمدند برای تشکیل جبهه مقاومت، سامانه‌ای را پدید آورند و در عمل هم حدود یک‌سال واندی پس از آن، جبهه مقاومت را در سال ۱۳۶۹در دو سامانه داخلی و خارجی طراحی کردند

سامانه داخلی تبدیل واحد یا معاونت بسیج در سپاه به «نیروی مقاومت» بود و سامانه خارجی آن تبدیل واحد نهضت‌های سپاه – که البته‌ مدت‌ها تعطیل بود –  به «نیروی قدس» بود.

در این طراحی هم بسیج و هم نیروی قدس، سازمان‌هایی چندبعدی و در واقع سازمان‌هایی فراگیر و با کارکردهای سیاسی، نظامی، اطلاعاتی، اقتصادی، فرهنگی، علمی، اجتماعی و… دیده شدند. امام خامنه‌ای در یکی از فرمایشات خود – نقل به مضمون- فرمودند «نیروی قدس یک نیروی نظامی یا یک نیروی اطلاعاتی یا یک نیروی خدمات‌رسان یا یک نیروی دیپلماتیک یا یک نیروی اقتصادی یا یک نیروی سیاسی نیست. برای همه این‌ها سازمان‌هایی مثل ارتش، وزارت اطلاعات، وزارت بازرگانی، وزارت خارجه، وزارت اقتصاد و وزارت کشور وجود دارد.

نیروی قدس باید همه این ابعاد را دربر بگیرد». راز این مسئله هم این است که وقتی صحبت از تشکیل یک جبهه فعال و نه دفاعی می‌شود، همه این فعالیت‌ها ضرورت دارند.

سپاه قدس در سال ۱۳۶۹ با این هدف‌گذاری جامع تشکیل شد. بعدها رهبر معظم انقلاب اسلامی در مراسمی که به مناسبت شهادت افتخارآفرین سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی – که انصافاً شخصیت ذوابعادی داشت – برگزار شد، گوشه‌ای از همین هدف‌گذاری نیروی قدس را تشریح فرمودند. 

بنابراین به عبارتی می‌توان گفت حضرت امام در سطح گفتمان، جبهه مقاومت را مطرح کرد و جبهه مقاومت از لحاظ تأسیسی در سال‌های آغازین رهبری نورانی‌ امام خامنه‌ای و در سطح بین‌الملل پدید آمد و صد البته، رهبری در طول این سه دهه به تشریح ابعاد، نتایج، بایدها و نبایدهای این جبهه پرداخته‌اند که در تولید و فرهی و فربهی ادبیات جبهه مقاومت بسیار مؤثر بوده و در واقع چند جلد کتاب را دربرمی‌گیرد. 

۴- همان‌طور که گفته شد جبهه مقاومت برای همه اعضای آن و از جمله برای ایران یک سرمایه‌گذاری چندسویه کوتاه‌مدت تا بلندمدت و تاکتیکی تا استراتژیکی است و تا اینجا هم برای ایران و بقیه اعضای آن منافع بسیار زیادی داشته است.

اگر جبهه مقاومت نبود امروز اثری از دولت‌های ایران، عراق، سوریه، لبنان، یمن و… نبود. اگر جبهه مقاومت نبود، تحریم‌های شدید اقتصادی، به احتمال خیلی زیاد ایران را از پای درمی‌آورد و امروز نمی‌توانست امور اقتصادی مردم را اداره کند.

اگر جبهه مقاومت نبود اقتصاد عراق و سوریه نیز از هم پاشیده بود. کما اینکه آمریکایی‌ها با پیگیری مجدانه تحریم‌های اقتصادی برای هر یک از اعضای جبهه مقاومت، برنامه منسجمی برای فروپاشی اقتصادی آنان دنبال کرده‌اند. 

جبهه مقاومت امروز توانسته‌ است در نهادهای تصمیم‌گیر امنیتی و اقتصادی و سیاسی بین‌المللی حضور مستقیم یا غیرمستقیم داشته باشد و ضمن ممانعت از شکل‌گیری تصمیمات ضدمقاومتی، افق‌های موفقیت اقتصادی، سیاسی و… را به روی اعضاء خود باز کند.

با این حال بعضی از افراد داخلی که ادبیات و اقدامات آنان بسیار مشکوک است گویا منتظرند یک اتفاق معمولی در عراق یا سوریه یا افغانستان و یا…. بیفتد تا زبان باز کرده و بگویند چه نشسته‌اید که سرمایه‌گذاری و زحمات ما در کجا و کجا به باد رفت و دیگران سر سفره‌ای نشستند که ما با نثار شهدایمان آن را پهن کرده بودیم! این در حالی است که در طول این دو دهه که جبهه مقاومت عملاً شکل گرفته، هیچ سنگری – بخوانید هیچ کشور و دولتی – از جبهه مقاومت فرونپاشیده و از این جبهه جدا نشده و به طرف‌های دیگر متمایل نگردیده است.

البته ما برای توسعه روابط اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، نظامی و امنیتی اعضای جبهه مقاومت با یکدیگر نیازمند اقدامات اصلاحی در ساختارهای داخلی خود هستیم تا این گسترش ارتباطات و انتفاع مشترک با سهولت و با دغدغه کم صورت گیرد.

ارسال نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پنج − 5 =