به گزارش نسیم خنداب به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان ـ امام جواد علیه السلام که تنها فرزند امام رضا (ع) است، در سال ۱۹۵ ه. ق در شهر «مدینه» به دنیا آمد. برخی تولد آن حضرت را در ۱۰ یا ۱۵ ماه رجب و برخی دیگر نیز آن را ماه مبارک رمضان دانسته اند. قول مشهور ۱۰ رجب است که شیخ طوسی در مصباح المتهجد نقل کرده است. نامش «محمد» و کنیه اش «ابوجعفر» و مشهورترین القاب او «تقی» و «جواد» است. مادر او «سبیکه» که از خاندان «ماریه قبطیه» همسر رسول خدا (ص) به شمار میرفت، از نظر اخلاقی در درجه والایی قرار داشت و برترین زنان زمان خود بود؛ به گونهای که امام رضا (ع) از او به عنوان بانویی منزه و پاکدامن و بافضیلت یاد میکرد. از القاب دیگر امام جواد (ع)، «زکی»، «مرتضی»، «قانع»، «رضی»، «مختار»، «متوکل»، «منتخب» و «ترجمان القرآن» است. ایشان نخستین امام از سه امام شیعیان است که در خردسالی به امامت رسیدند.
درس بزرگ امام جواد (علیه السلام)
رهبر معظم انقلاب (مدظله): امام جواد مانند دیگر ائمهی معصومین برای ما اسوه و مقتدا و نمونه است. زندگی کوتاه این بندهی شایستهی خدا، به جهاد با کفر و طغیان گذشت. در نوجوانی به رهبری امت اسلام منصوب شد و در سالهایی کوتاه، جهادی فشرده، با دشمن خدا کرد به طوری که در سن ۲۵ سالگی یعنی هنوز در جوانی، وجودش برای دشمنان خدا غیر قابل تحمل شد و او را با زهر شهید کردند. همانطوری که ائمهی دیگر ما علیهمالسلام با جهاد خودشان هر کدام برگی بر تاریخ پر افتخار اسلام افزودند، این امام بزرگوار هم گوشهی مهمی از جهاد همه جانبهی اسلام را در عمل خود پیاده کرد و درس بزرگی را به ما آموخت. آن درس بزرگ این است که در هنگامی که در مقابل قدرتهای منافق و ریاکار قرار میگیریم، باید همت کنیم که هوشیاری مردم را برای مقابلهی با این قدرتها برانگیزیم. اگر دشمن، صریح و آشکار دشمنی بکند و اگر ادعا و ریاکاری نداشته باشد، کار او آسانتر است. اما وقتی دشمنی مانند مأمون عباسی چهرهای از قداست و طرفداری از اسلام برای خود میآراید، شناختن او برای مردم مشکل است. در دوران ما و در همهی دورانهای تاریخ، قدرتمندان همیشه سعی کردهاند وقتی از مقابلهی رویاروی با مردم عاجز شدند دست به حیلهی ریاکاری و نفاق بزنند.۱۳۹۰/۰۳/۲۳
امام جواد (ع) در پاسخگویی به حاجات دنیایی زودتر کار را راه میاندازند
حجت الاسلام رفیعی: امام جواد (ع) در پاسخگویی به حاجات دنیایی زودتر کار را راه میاندازند. محمد بن سهل قمی نقل میکنند؛ رفتم مکه برای زیارت خانه خدا برگشتم مدینه خدمت آقا امام جواد (ع)، میگفت: خیلی دلم میخواست یک پیراهن تبرکی از امام جواد (ع) بگیرم، آمدم خدمت آقا دیدم منزل شلوغ است و اصلا موقعیت نیست و مطرح نکردم و خداحافظی کردم و آمدم.
در مسیر که با کاروان حرکت میکردیم یک وقت دیدم یک قاصدی از پشت سرم فریاد میزند که محمد بن سهل قمی کیست؟
گفتم؛ من هستم چه کاری دارید؟ گفت؛ آقا امام جواد (ع) این بقچه را برای شما فرستاده است. بقچه را باز کردم دیدم پیراهن از خود امام بوده و این بسته را برای من فرستاده است بدون اینکه من حاجات خود را مطرح کنم و به زبان بیاورم.
ابو هاشم جعفری میفرمایند؛ مدتی بود عادت بدی پیدا کرده بودم گِل میخوردم. یک وقتی با آقا امام جواد (ع) قدم میزدیم وارد باغی شدیم همانطور که در باغ قدم میزدیم، خدمت آقا مشکلم را گفتم، گفتم آقا من عادت بدی پیدا کردم، گِل میخورم، و حرص به این کار دارم.
آقا فرمودند؛ ما دعا میکنیم.
چند روز بعد من را دیدند، فرمودند ابو هاشم چطور هستید؟ گفتم آقا گِل پیش من مبغوض است، تنفر پیدا کردم با دعای شما این محبت و دوستی این علاقه که نسبت به خوردن گِل و خاک داشتم تبدیل شد، به تنفر.
عزیزان امام جواد منشاء خیر و برکت هستند، یک حدیث بخوانم؛ همه راههای ترقی در این یک حدیث جمع شده است.
امام جواد (ع) میفرمایند؛ 〖 اَلثِّقَهُ بِاللهِ ثَمَنُ لِکُلِّ غالٍ، وسُلِّمٌ اِلی کُلِّ عالٍ. 〗 «توکل بر خدا نردبان همهی ترقی هاست.» چرا؟ چون شما به هرچی تکیه کنی کوه یخی است آب میشود. پدر، مادر، برادر، میمیرند. پارتی، آشنا، رییس، وزیر، مرجع، و … هر کسی و هر چیزی پیش شماست، نابود میشود. اما آن کسی که ماندگار است خداست.
در زندگی، درس، ازدواج، شغل و… تکیه ات بر خدا باشد.
در آیه آخر سوره توبه خدا به پیغمبر دستور میدهد؛ همهی عالم بهت پشت کردند، تو ماندی تنها، هیچ کس نبود، خودت بودی و خودت〖قُل حَسْبی الله: «بگو خدا برایم کافیست.»
خداوند متعال، جامعه شیعه را با امام جواد (ع) امتحان کرد
آیت الله میرباقری: «امامت یک منصب الهی است که خدا میدهد و آن حقیقت، روح امامت است، مثل روحی که خداوند در آدم میدمد و میفرماید: بر او سجده کنید. این گِل، حجاب است. امام وقتی در عالم دنیا میآید، این بدن نباید برای ما حجاب بشود. وقتی آن روح منتقل به امام شد امام بالفعل است: میخواهد بر حسب ظاهر، صغیر باشد یا کبیر، تفاوتی نمیکند و این فقط صحنه امتحان ماست. امام، همان امام است و همه قوای امامت را دارد و وقتی جبرئیل و روح در شب قدر میآیند در محضر همین امام میآیند. همانطور که آنها تواضع میکنند و پرچمداران عالم ملکوت تدبیر خودشان را با امام هماهنگ میکنند و ماموریتهای بزرگشان را بیچونوچرا با امام تنظیم میکنند؛ یعنی امتحانی که دادند برقرار است، ما هم باید نسبت به امام همین رابطه را داشته باشیم.
این یکی از مراحل امتحان سنگین جامعه شیعه بود که خداوند متعال همانطور که ملائکه را امتحان کرد این بار جامعه مومنین را امتحان کرد. یعنی امامشان را در قالب جسمی که به حسب ظاهر خردسال است، قرار داد. این امتحان سنگینی بود. اتفاقا یکی از ادواری که در آن انشعاب جدی در جامعه تشیع رخ نداد، دوره امام جواد (ع) است. یعنی جامعه تشیع این امتحان را خیلی خوب دادهاند و خیلی خوبتر امام، این امامت را بروز دادند. یعنی اینجور نبود که این عالمان بزرگ، مقلد باشند، و واقعاً امامت در امام تجلی کرد و آنچه ما در باب امام میگوییم در ایشان بروز پیدا کرد. ایشان به حسب ظاهر خردسال بودند (در سن نُهسالگی)، ولی شئون امامت در امام جواد (ع) در نُهسالگی محقق شد. یعنی همان شئون امامتی که در ۶۳سالگی در وجود امیرالمومنین (ع) و در ۶۵سالگی در امام صادق (ع) بود، همان شئون امامت، در سن نُهسالگی در امام جواد (ع) بود.
شیعه امتحان داد و خود امام هم مظهر تثبیت آن اعتقادات امامیه شدند. حضرت به گونهای جامعه شیعه را اداره کردند که انشعاب در دوره ایشان اتفاق نیفتاد و بعد از ایشان هم انشعابات، بسیار محدود هستند. امام رضا (ع) میفرماید: خداوند فرزندی به برکت جوادالائمه (ع) به شیعه نداده است و این در باب حضرت، خیلی نکته لطیفی است؛ و همین هم کافی است که کسی در قالب امام نُهساله، امامت کرده است. اینطور نبود که پادشاه بازنشسته باشد و بعد نایبالسلطنه کشور را اداره کند. واقعاً ایشان شیعه را رهبری کردند و در سن نُهسالگی بهگونهای رهبری کردند که این افرادِ عظیمِ متراکمِ در حال درگیری با دستگاه ابنالعباس، واقعاً مدیریت شدند و امامت امام را لمس کردند و با امامت امام بهسوی جلو حرکت کردند.»
ماجرای حرزی که امام جواد (ع) به مأمون داد
حجتالاسلام عالی: در سلام و صلواتی که بر امام جواد علیهالسلام در بیانات ائمۀ معصومین وارد شده، این تعبیر ذکر شده: «اللهم صل و سلم علی الامام التاسع الفائق فی الجود علی الأجواد»؛ سلام بر امام نهمی که خیلی درب خانه خدا میآمد، کسی که در جود و بخشش برتر از همۀ بخششگرها بود.
به همین دلیل شیعه و حتی از اهلسنّت زیاد به درب خانۀ امام جواد میآمدند. امام جواد در آن زمان به «باب المراد» شهرت یافت؛ این در روایت ذکر نشده، اما چیزی است که در میان مردم رواج پیدا کرده بود.
«روزی کسی به امام جواد عرض کرد: به اندازۀ کرمتان به من چیزی دهید، حضرت فرمود: نمیتوانم. کرم امام جواد وصل به کرم خدا و بینهایت است لذا نمیتواند بدهد. آن فرد عرضه کرد: به اندازۀ ظرف من بدهید، امام ۲۰۰ دینار (۲۰۰ مثقال طلا) به او داد.»
وقتی امام رضا علیهالسلام در مرو (خراسان) بودند، شنیدند خادمان امام جواد در مدینه او را از درب پشتی به خانه میبرند؛ چون جمعیت جلوی درب اصلی خانه میایستاد، امام رضا از خراسان نامه نوشتند و فرمودند: فرزندم! شنیدم خادمان تو را از درب پشت بیرون میبرند، این کار را نکن، تو را قسم میدهم به حقی که من به گردن تو دارم؛ از باب الکبیر یعنی از درب بزرگ وارد و خارج شو و هر کسی چیزی خواست به او بده و نگران چیزی نباش.
این استاد اخلاق اضافه کرد: این فرمایش امام رضا امروز هم صادق است و امام جواد از باب کبیر و بخشش بر شیعیان وارد میشود و اگر چیزی بخواهد حضرت او را رد نمیکند.
در روایت هست شخص شیعهای در سیستان به امام جواد نامه نوشت و عرض کرد: مولاجان! در اینجا برای من مشکل سنگینی پیش آمده، حاکم اینجا از دوستداران شماست، لطفاً سفارشی کنید تا ظلم از من بر داشته شود ـ این به معنای پارتیبازی نیست بلکه موضوع رفع ظلم بود ـ امام جواد علیهالسلام آبرو گرو گذاشت و چیزی نوشت تا کمک به آن شیعه شود.
این کارشناس مسائل دینی اظهار کرد: شاید باورتان نشود، اما این مأمون بود که از امام جواد حرز خواست. حرز امام جواد از مشهورترین و معتبرترین حرزهاست. حرز یعنی دعا یا ذکری که همراه انسان برای محافظت باشد. محکمترین حرزها، حرز امام جواد است؛ این حزر کوچکی است، اما حرز اصلی خیلی مفصلتر است و شرایط خاصی دارد. این حرز را مأمون خواست و امام جواد به او داد که به ما هم رسیده است. ممکن است سؤال پیش بیاید که چرا امام به او این حرز را داده؟ یعنی امام میخواستند او محفوظ بماند؟ نه شاید مصلحت را امام اینطور دیدند.
احادیث گوهرباری از جوادالائمه (علیه السلام)
**اَلْمُؤمِنُ یَحْتاجُ اِلی تَوْفیقٍ مِنَ اللّهِ وَ واعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ وَ قَبُولٍ مِمَّنْ یَنْصَحُهُ. (تحف العقول، ص ۷۲۹)
مـؤمن [به سه چـیز]محتاج است:
۱ ـ توفیق الهی، که کارها را بخوبی به پیش ببرد؛
۲ ـ واعظ درونی که هر لحظه او را پند و انذار دهد؛
۳ ـ پذیرش نصحیت از کسی که او را پند می دهد.
**ثَلاثٌ یَبْلُغْنَ بِالْعَبْدِ رِضْوانَ اللّهِ: کَثْرَهُ الاْسْتِغْفارِ، وَ خَفْضِ الْجْانِبِ، وَ کَثْرَهِ الصَّدَقَهَ. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۸۱)
سه چیز، سبب رسیدن به رضوان خداى متعال است:
١. نسبت به گناهان و خطاها، زیاد استغفار و اظهار ندامت کردن؛
٢. اهل تواضع کردن و فروتن بودن؛
٣. صدقه و کارهاى خیر بسیار انجام دادن.
**الْعامِلُ بِالظُّلْمِ، وَالْمُعینُ لَهُ، وَالرّاضى بِهِ شُرَکاءٌ. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۸۱)
انجامدهنده ظلم، کمکدهنده ظلم و کسى که راضى به ظلم باشد، هر سه شریک خواهند بود.
**التَّواضُعُ زینَهُ الْحَسَبِ، وَالْفَصاحَهُ زینَهُ الْکَلامِ، وَ الْعَدْلُ زینَهُ الاْیمانِ، وَالسَّکینَهُ زینَهُ الْعِبادَهِ، وَالْحِفْظُ زینُهُ الرِّوایَهِ. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۹۱)
تواضع و فروتنى زینتبخش حسب و شرف، فصاحت زینتبخش کلام، عدالت زینتبخش ایمان و اعتقادات، وقار و ادب زینتبخش اعمال و عبادات؛ و دقّت در ضبط و حفظ آن، زینتبخش نقل روایت و سخن است.
**الْخُشُوعُ زینَهُ الصَّلاهِ، وَ تَرْکُ مالایُعْنى زینَهُ الْوَرَعِ. (بحارالانوار، ج۷۴، ص۱۳۱)
خشوع و خضوع زینتبخش نماز خواهد بود، ترک و رها کردن آنچه [براى دین و دنیا و آخرت]سودمند نباشد زینت بخش ورع و تقواى انسان مىباشد.
**الاْمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْىُ عَنِ الْمُنْکَرِ خَلْقانِ مِنْ خَلْقِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ، فَمْن نَصَرَهُما اعَزَّهُ اللّهُ، وَمَنْ خَذَلَهُما خَذَلَهُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ. (وسائلالشیعه، ج۱۶، ص۱۲۴)
امر به معروف و نهى از منکر دو مخلوق الهى است، هر که آنها را یارى و اجرا کند مورد نصرت و رحمت خدا قرار مىگیرد و هر که آنها را ترک و رها گرداند، مورد خذلان و عِقاب قرار مىگیرد.
**نِعْمَهٌ لاتُشْکَرُ کَسِیَّئَهٍ لاتُغْفَرُ. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۶۴)
خدمت و نعمتى که مورد شکر و سپاس قرار نگیرد، همچون خطائى است که غیر قابل بخشش باشد.
**مَوْتُ الاْنْسانِ بِالذُّنُوبِ أکْثَرُ مِنْ مَوْتِهِ بِالأجَلِ، وَ حَیاتُهُ بِالْبِرِّ أکْثَرُ مِنْ حَیاتِهِ بِالْعُمْرِ. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۸۳)
فرارسیدن مرگ انسانها، بهجهت معصیت و گناه، بیشتر است تا مرگ طبیعى و عادى، همچنین حیات و زندگى بهوسیله نیکى و احسان به دیگران بیشتر و بهتر است از عمر بىنتیجه.
**مَنِ اسْتَغْنى بِاللّهِ إفْتَقَرَ النّاسُ إلَیْهِ، وَمَنِ اتَّقَى اللّهَ أحَبَّهُ النّاسُ وَ إنْ کَرِهُوا. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۷۹)
هر که خود را بهوسیله خداوند بىنیاز بداند مردم محتاج او خواهند شد و هر که تقواى الهى را پیشه خود کند خواه ناخواه، مورد محبّت مردم قرار مىگیرد، گرچه مردم خودشان اهل تقوا نباشند.
صلوات خاصه امام جواد (علیه السلام)
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى عَلَمِ التُّقَى وَ نُورِ الْهُدَى وَ مَعْدِنِ الْوَفَاءِ
پروردگارا درود فرست بر محمد بن على (حضرت امام جواد) که نشانه و مثل اعلاى تقوى و خدا پرستى است و نور هدایت و ارشاد خلق و معدن اهل وفا
وَ فَرْعِ الْأَزْکِیَاءِ وَ خَلِیفَهِ الْأَوْصِیَاءِ وَ أَمِینِکَ عَلَى وَحْیِکَ
و پیرو سایر صاحبان تزکیه نفس و جانشین اوصیاى پیغمبر اکرم و امین بر اسرار وحى توست
اللَّهُمَّ فَکَمَا هَدَیْتَ بِهِ مِنَ الضَّلاَلَهِ وَ اسْتَنْقَذْتَ بِهِ مِنَ الْحَیْرَهِ وَ أَرْشَدْتَ بِهِ مَنِ اهْتَدَى وَ زَکَّیْتَ بِهِ مَنْ تَزَکَّى
پروردگارا پس چنانکه خلق را تو بواسطه او از گمراهى به راه هدایت آوردى و از وادى حیرت جهالت نجات دادى و هر که لایق هدایت بود بواسطه او ارشاد کردى و هر کس قابل تزکیه نفس بود روحش را تزکیه و صفا دادى
فَصَلِّ عَلَیْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ وَ بَقِیَّهِ أَوْصِیَائِکَ إِنَّکَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ
پس اى خدا درود فرست بر او بهترین درودى که بر احدى از اولیاء و دوستان خاصت و سایر اوصیاى پیغمبر اکرمت فرستادى که تو اى خدا صاحب عزت و اقتدار و حکمت بى نهایتى.
منبع: جهان نیوز