به گزارش نسیم خنداب به نقل از مشرق، محرم را باید موسم و فصلی برای دانستن و آموختن تلقی کرد. اگر امام حسین، شهید راه دین است، پس بهترین کارها در محرم، افزایش معرفت دینی است. آنچه در ادامه میخوانید، درسهای عاشورایی از کلام فقیه مکتب آلالله آقا سید علی خامنهای است.
عاشورا، صحنه عبرتها
هیچ وقت نباید امت اسلامی و جامعه اسلامی ماجرای عاشورا را به عنوان یک درس، به عنوان یک عبرت، به عنوان یک پرچم هدایت از نظر دور بدارد. قطعاً اسلام، زنده به عاشورا و به حسینبنعلی (علیهالسّلام) است. همان طور که فرمود: «و انا من حسین»؛ بنا بر این معنا، یعنی دین من، ادامه راه من، به وسیله حسین (علیهالسّلام) است. اگر حادثه عاشورا نبود، اگر این فداکاری عظیم در تاریخ اسلام پیش نمیآمد، این تجربه، این درس عملی، به امت اسلامی داده نمیشد و یقیناً اسلام دچار انحرافی میشد از قبیل آنچه که ادیان قبل از اسلام دچار آن شدند و چیزی از حقیقت اسلام، از نورانیت اسلام باقی نمیماند. عظمت عاشورا به این است. (۱۳۹۱/۰۹/۰۱)
درس حسینبنعلی به امّت اسلامی آماده بودن همیشگی برای مقابله با ظلم است
زندگی حسینبنعلی علیهالسّلام در طول تاریخِ زندگی پنجاه و چند ساله آن بزرگوار، همه درس است: دوران کودکی او درس است، دوران جوانی او درس است، در دوران امامت امام حسن علیهالسّلام رفتار او درس است، بعد از شهادت امام حسن علیهالسّلام رفتار او همه درس است. اینجور نبود که کار امام حسین علیهالسّلام فقط در آن روز آخر باشد، لکن حادثه کربلا اینقدر عظمت دارد، اینقدر درخشنده است که مثل خورشیدی همه نورهای دیگر را تحتالشّعاع قرار میدهد؛ والا خطابه امام حسین علیهالسّلام خطاب به علما و بزرگان و صحابه و تابعین در منی – که در کتب حدیث ذکر شده است – یک سند تاریخی است.
نامه آن بزرگوار خطاب به علما و بزرگان و پایهها و ارکان دینی در زمان خودش – «ثُمَّ انتُم ایَّتُها العِصابَه، عِصابَهٌ بِالعِلمِ مَشهورَه» که در کتب معتبر حدیث نقل شده است – یک سند تاریخی مهم است؛ رفتارهای آن بزرگوار؛ برخوردش با معاویه، نامهاش به معاویه؛ حضورش در کنار پدر در دوران کوتاه خلافت امیرالمؤمنین علیهالصّلاهوالسّلام؛ همه اینها قدمبهقدم درس است، منتها حادثه عاشورا چیز دیگری است.
درس حسینبنعلی علیهالصّلاهوالسّلام به امّت اسلامی این است که برای حقّ، برای عدل، برای اقامه عدل، برای مقابله با ظلم، باید همیشه آماده بود و باید موجودی خود را به میدان آورد؛ در آن سطح و در آن مقیاس، کار من و شما نیست؛ امّا در سطوحی که با وضعیّت ما، با خُلقیّات ما، با عادات ما متناسب باشد چرا؛ باید یاد بگیریم. (۱۳۹۲/۰۳/۲۲)
پس از پنجاه سال
ماجرای امام حسین جدای از یک درس، یک عبرت است. درس آن است که به ما میگوید: این بزرگوار، آنطور عمل کرد. ما هم باید آنگونه عمل کنیم. امام حسین درس بزرگی به همه بشریت داده که خیلی با عظمت و در جای خود محفوظ است. اما غیر از درس، چیز دیگری وجود دارد و آن عبرت است. عبرت آن است که انسان نگاه کند و ببیند چطور شد حسینبنعلی علیهالسّلام – همان کودکی که جلوِ چشم مردم، آن همه موردِ تجلیلِ پیغمبر بود و پیغمبر درباره او فرموده بود: «سیّد شباب اهل الجنه»؛ سرور جوانان بهشت – بعد از گذشت نیم قرن از زمان پیغمبر، با آن وضعِ فجیع کشته شد!؟ چطور شد که این امّت، حسینبنعلی را جلوِ چشم کسانی از همان نسلی که دیده بودند که او بر دوش پیغمبر سوار میشد و این حرفها را از زبان پیغمبر درباره او شنیده بودند، با آن وضع فجیع کشتند!؟ این، عبرت است. مگر شوخی بود که دختران پیغمبر را مثل دخترانِ سرزمینهایِ فتح شده غیراسلامی، بیاورند جلوِ چشم مردم کوچه و بازار بگردانند و به کسی مثل زینب سلاماللَّهعلیها اهانت کنند!؟ چطور شد که کار به اینجا رسید؟ این، همان عبرت است و از درس بالاتر است. این، نگاه به اعماق و ریزهکاریهای تاریخ و حوادث است. (۱۳۷۳/۱۰/۱۵)