به گزارش نسیم خنداب به نقل از دیار آفتاب؛ حضرت علیاکبر(ع)، فرزند بزرگتر امام حسین(ع)، بنا به نقلى در ۱۱ شعبان سال ۳۳ هجرى متولّد شد و روز واقعه عاشورا در سنی حدود ۲۵ یا ۲۷ سالگی با رشادت و شجاعت در برابر لشکر دشمنان اسلام ایستادگی کرد و در نهایت ایمان و یقین به شهادت رسید.
امام حسین(ع) به دلیل شدّت علاقهای که به نام پدر بزرگوارش داشت، نام سه فرزند پسرِ خود را «على» گذاشت از این رو، اولین فرزندشان به نام «علیاکبر» و دومى به نام «على اوسط» و سومى به «علیاصغر» معروف شدند.
حضرت علیاکبر(ع) جوانی زیبارو، خوشبیان، شجاع، صبور، غیور و مؤمن بود بهطوریکه در کربلا هم کمالات بنیهاشم را میشد در ظاهر و شخصیت ایشان مشاهده کرد.
حضرت علیاکبر علیهالسلام در شکل و شمایل و خلقوخو، شبیهترین مردم به رسول خدا(ص) بود و منش و رفتارش، اخلاق پیامبر (صلیالله علیه و آله) را در خاطرهها زنده میکرد و هرگاه اهلبیت علیهمالسلام مشتاق دیدار جدشان رسول اللَّه(ص) میشدند، به چهره او مینگریستند.
در روز عاشورا، اباعبدالله الحسین هنگامی که علیاکبر را به میدان میفرستاد، به لشگر خطاب کرد و فرمودند: ای قوم، شما شاهد باشید، پسری را به میدان میفرستم، که شبیهترین مردم از نظر خلقوخوی و منطق به رسولالله(ص) است و بدانید هر زمان ما دلمان برای رسولالله(ص) تنگ میشد نگاه به وجه این پسر میکردیم.
هنگام دفن شهدای کربلا، پیکر مطهر حضرت علیاکبر(ع) در پایین پای پدر بزرگوارش مدفون شد و به همین دلیل قبر امام حسین (ع) «ششگوشه» است.
مشهور است که حضرت علیاکبر، اولین شهید اهلبیت در کربلا بوده و طبرى و ابوالفرج اصفهانی، به این مطلب، تصریح کردهاند و در «زیارت ناحیه» هم آمده است.
هنگامی که یاران و اصحاب امام به شهادت رسیدند و کسى از اصحاب باقى نماند مگر اهلبیت و خویشان آن حضرت، پس على بن الحسین، اذن جهاد از پدر بزرگوار درخواست نمود، پدر نیز اذنش داد پس نظر حسرت و مأیوسى بهسوی جوان خود نمود و سیلاب اشک از دیدگان فروریخت و گفت: پروردگارا، بر این گروه شاهد باش که جوانى به جنگ آنان میرود که شبیهترین مردم است در خلقت ظاهرى و اخلاص باطنى و سخنسرایی به پیامبر تو و ما هرگاه مشتاق دیدار پیغمبر تو میشدیم، بهسوی این جوان نظر مینمودیم، سپس به آواز بلند فرمود: اى ابن سعد، خدا رحم تو را قطع کند چنانکه رحم مرا قطع کردى.
حضرت علیاکبر (ع) که عازم جنگ شد، امام به او فرمودند: «با مادر و برادر و عمههایت وداع نما» سپس به خیام حرم آمد، چون صدای جانفزای علیاکبر به گوش پردهنشینان حرم رسید همگی به دور او حلقه ماتم زدند و دستها در آغوشش درآوردند و چندی ناله و گریه کردند.
امام حسین (ع) به دست خود زره جنگ به قامت حضرت علیاکبر (ع) پوشانید و کلاهخودی فولادی بر سر او گذاشت و کمربند چرمی که از علی مرتضی (ع) به یادگار داشت بر کمر وی بست و اسب عقاب را به او داد تا سوار شود و او را بدین گونه روانه میدان کرد.
على بن الحسین چند بار به لشکر دشمن حمله برد و جمع بسیارى از لشکر دشمن کشت که به شیون آمدند و در روایتى آمده است که حضرت علیاکبر (ع) با تشنگى یکصد و بیست نفر از لشکر دشمن را به هلاکت رساند.
به روایت بحارالانوار: مره بن منقذ بر فرق جوان ضربتی را زد که تاب و توان از او برفت، لشکر با شمشیر بر او میزد و او دست به گردن اسب خود کرد، و اسب او را میان لشکر دشمن برد.
حضرت هنوز رمقی در تن داشت که فریاد برآورد: ای پدر! سلام بر تو باد، این جدم رسول خداست، او به جامی لبریز مرا سیراب کرد و امام حسین(ع) به بالینش آمد و گونه بر گونهاش نهاد.
حمید بن مسلم گوید: روز عاشورا به گوش خود شنیدم که حسین مىفرمود: اى پسر جانم، خدا بکشد مردمى را که کشتند تو را چه اندازه بر خداى بخشاینده و بر هتک حرمت رسول جرئت دارند؟ و سپس سیل اشک روان کرد.
انتهای پیام/