به گزارش نسیم خنداب، شهادت میانبرترین راه برای رسیدن به بهشت افرین است نه بهشت که بهشت مال شهید است و مقامش از آن افزونتر،شهید خود عده ای را شفاعت میکند و به بهشت میبرد،اما خودش نزد خداوند متعال رزق و روزی دارد.
شهید محمد پیازآبادی در دومین روز از بهار ۱۳۵۰ در روستای چزان، از توابع خنداب به دنیا آمد. پدرش کشاورز بود و به همین دلیل او از کودکی در باغ و صحرا پرورش یافت؛ لذا دارای روحی بزرگ و دلی دریایی شده بود.
وی هنوز پانزده سال بیشتر نداشت که همکاریاش را با بسیج آغاز کرد. از بچگی او را به صداقت و راستگویی میشناختند، هیچ وقت دروغ نمیگفت و دیگران را نصیحت میکرد که از دروغ بپرهیزند.
پائیز سال ۱۳۶۵ کارهای کشاورزی که تمام شد خانواده و سپس مسئولان بسیج را راضی کرد که او را برای اعزام به جبهه بپذیرند. سرانجام او را پذیرفتند و به جبهه اعزام شد و وقتی به مرخصی آمد از راز و نیازهای رزمندگان سخن میگفت و از عباداتشان در دل شب. نماز زیبا و با شکوهی داشت؛ انگار دیگر در این دنیا نبود. چهرهاش در مقابل عظمت خدا سرخ میشد.
فروردین ۱۳۶۶ میعادگاهش، شلمچه، به عنوان معراج، برایش آغوش گشوده بود و دشمن بعثی در کمین، گلولههای توپ و خمپاره تمام دشت شلمچه را به هم ریخته بودند و ترکشها در همهجا پراکنده میشدند؛ یکی از همین ترکشها صورت زیبای محمد را آزرد. دوباره صورتش سرخ شده بود؛خون محمد چهرهاش را گلگون کرد و او را با تمام خلوص نیتی که در وجودش سراغ داشتیم تا عرش خدایی بالا برد.
پیکر مطهر محمد بر دستان مردم زادگاهش تشییع و در فروردین ۱۳۶۶ به خاک سپرده شد.
انتهای پیام/