به گزارش پایگاه خبری تحلیلی«نسیم خنداب» به نقل از خبرنگار بینالملل شبکه اطلاعرسانی راه دانا؛ در آستانه دومین سالگرد جنگ غزه، کاخ سفید بار دیگر میزبان بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی، بود. دیداری که محور اصلی آن سناریوی ارائهشده از سوی دونالد ترامپ برای پایان دادن به جنگ غزه بود و بهگفته منابع آمریکایی، با هدف معرفی چارچوبی کنترلشده برای آتشبس و بازسازی منطقه برگزار شد.
این نشست در حالی برگزار شد که بحران انسانی و ویرانی گسترده در غزه، هنوز پس از نزدیک به دو سال جنگ ادامه دارد و نگرانیهای بینالمللی از تداوم تنشها و بیثباتی منطقه شدت یافته است.
ترامپ در نشست خبری پس از دیدار، با اطمینان از دستیابی به صلح سخن گفت و چارچوبی شامل آتشبس، آزادی گروگانها، کمکهای انساندوستانه گسترده و نقشه راهی برای حکمرانی پساجنگ در غزه معرفی کرد.
به گفته کاخ سفید، این طرح با هدف ایجاد یک مسیر کنترلشده برای بازسازی و تثبیت شرایط امنیتی در غزه ارائه شده است؛ هرچند بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان بینالملل نسبت به امکان تحقق واقعی این سناریو ابراز تردید کردهاند.
کاخ سفید پیش از این دیدار با کشورهای کلیدی عربی رایزنی کرده بود تا حمایت منطقهای برای طرح جلب شود، اما حتی برخی متحدان منطقهای نیز نسبت به عملی بودن و پذیرش طرح از سوی گروههای فلسطینی ابراز نگرانی کردهاند.
تحلیلگران معتقدند، این طرح بیش از آنکه پایدار باشد، ممکن است بهعنوان ابزاری برای مدیریت بحران و کاهش فشارهای بینالمللی عمل کند، در حالی که ضمانتی برای صلح واقعی و پایدار ارائه نمیدهد.
در این باره کیومرث یزدانپناه، کارشناس مسائل بینالملل، در گفتوگو با خبرنگار شبکه اطلاعرسانی راه دانا، با اشاره به نکات کلیدی و نگرانکننده طرح ترامپ تأکید کرد: اگر آمریکا و حامیان طرح ادعا میکنند این سرزمین متعلق به فلسطینیهاست و قرار است به آنها بازگردانده شود، طرحی که براساس آن تونی بلر اداره منطقه و بازسازی غزه را برعهده بگیرد، با این ادعا تعارض دارد.
وی افزود: تجربه آمریکا در مناطق مختلف جهان نشان داده که ساخت چنین ساختارهایی نه تنها به نتیجه مطلوب نمیرسد، بلکه گاه نتایج معکوس داشته است. هرچند شخصیت تونی بلر به عنوان فردی باتجربه در سیاست و مدیریت راهبردی، ممکن است در کوتاهمدت برخی جریانهای فلسطینی و بخشی از مردم غزه را همراه کند، اما این حمایت کوتاهمدت نمیتواند جایگزین مشارکت واقعی گروههای محلی و تشکیلات خودگردان باشد.
یزدان پناه درباره نقش تشکیلات خودگردان فلسطین تأکید کرد: سؤال اصلی این است که آیا هیچ نقشی برای محمود عباس و کابینهاش در نظر گرفته شده یا خیر؛ تشکیلاتی که سالها با جریانهای مختلف هماهنگ بودهاند، اما اکنون ظاهراً از فرایند حذف شدهاند.
این کارشناس بین الملل همچنین به پیچیدگی حذف حماس اشاره کرد و گفت: این موضوع چالشهای جدی دارد و بعید است به صلح و آرامش پایدار در غزه منجر شود.
وی خاطرنشان کرد: ترامپ آشکارا بهدنبال بهرهبرداری سیاسی از این طرح است و تلاش دارد هنگام بررسی نامزدهای جایزه نوبل صلح، نام خود را مطرح کند. بخش عمده سناریوی بازسازی و آرامسازی غزه در همین چارچوب طراحی شده است تا به او اعتبار بینالمللی و داخلی ببخشد و امکان بهرهبرداری سیاسی را فراهم کند.
در داخل سرزمینهای اشغالی، دیدار واشنگتن همزمان با اعتراضات گستردهای همراه بود. معترضان در تلآویو، ترامپ و نتانیاهو را به «فریب دوباره» متهم کردند و بر سرنوشت گروگانها و هزینههای انسانی جنگ تمرکز داشتند.
این اعتراضات نشان میدهد که بحران مشروعیت نتانیاهو و شکاف اجتماعی ناشی از جنگ پس از نزدیک به دو سال، نه تنها فروکش نکرده بلکه پیچیدهتر شده است.
از زاویه میدانی، هرچند طرح آمریکایی تلاش میکند مسیر بازسازی و آتشبس را مدیریت کند، اما تجربه نزدیک به دو سال جنگ نشان داده است که تعیینکننده واقعی روندها در غزه «میدان» است و نه وعدهها و نشستهای خبری در کاخ سفید. حذف تشکیلات خودگردان و کنار گذاشتن حماس، صلح پایدار را ناممکن میکند و پیچیدگیهای سیاسی و میدانی را در منطقه افزایش میدهد.
انگیزههای ترامپ بیشتر سیاسی و تبلیغاتی است و هدف اصلی او، استفاده از طرح غزه بهعنوان ابزاری برای اعتبارسازی و افزایش نفوذ بینالمللی و داخلی محسوب میشود.
در این چارچوب، دیدار نتانیاهو و ترامپ را میتوان بخشی از تلاش واشنگتن برای تثبیت نفوذ خود در منطقه دانست؛ با این حال، بدون همراهی جریانهای فلسطینی و اقدامات عملی، تحقق صلح پایدار و آرامش واقعی در غزه همچنان دور از دسترس خواهد بود.